Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (3743 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Ablauf {m} U موعد پرداخت
Fälligkeit {f} U موعد پرداخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Frist {f} U موعد
einen Verhandlungstermin anberaumen U جلسه دادگاه ای موعد کردن
einen Termin für die Verhandlung anberaumen U روزی را برای دادرسی موعد کردن
Barzahlungsrabatt {m} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Kassenskonto {n} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Barzahlungsskonto {m} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد]
Kassaskonto {n} U تخفیف نقدی [تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد] [اقتصاد]
Bezahlung {f} U پرداخت
Regulierung {f} U پرداخت
Einzahlung {f} U پرداخت
Einigung {f} U پرداخت
Abzahlung {f} U پرداخت
Ausrichtung {f} U پرداخت
Auszahlung {f} U پرداخت
Bestreitung {f} U پرداخت
Erstattung {f} U پرداخت
Beilegung {f} U پرداخت
Rückzahlung {f} U پس پرداخت
unter dem Vorbehalt einer Zahlung U مشروط به پرداخت
Abzahlung {f} U پرداخت به اقساط
Lohnbeleg {m} U صورت پرداخت
Anteil {m} U قابل پرداخت
Lohnstreifen {m} U صورت پرداخت
Abschlag {m} U پیش پرداخت
Vorschuss {m} U پیش پرداخت
Vorschusszahlung {f} U پیش پرداخت
Vorleistung {f} U پیش پرداخت
Kreditzahlung {f} U پیش پرداخت
Barzahlung {f} U پرداخت نقدی
Akontozahlung {f} U پیش پرداخت
Barauszahlung {f} U پرداخت نقدی
Einzahlungsschalter {m} U باجه پرداخت
Einzahlungsschein {m} U برگه پرداخت
Bonus {m} U پرداخت اضافی
Depot {n} U پیش پرداخت
Abtragung {f} U پرداخت به اقساط
Bezahlbarkeit {f} U قابلیت پرداخت
Einzahler {m} U پرداخت کننده
Abfindung {f} U پرداخت خسارت
Lohnzettel {m} U صورت پرداخت
Vorauszahlung {f} U پیش پرداخت
Vorauskasse {f} U پیش پرداخت
Vorkasse {f} U پیش پرداخت
Liquidation {f} [von etwas] [Börse] U پرداخت بدهی [اقتصاد]
Bankrott {m} U فقدان توانایی پرداخت
Glattstellung {f} [von etwas] U پرداخت بدهی [اقتصاد]
Einlösung {f} U پرداخت [سفته، بدهی]
Abgabe {f} U پرداخت حقوق گمرکی
Lohnfortzahlung {f} U ادامه پرداخت مزد
Kasse vor Lieferung U پرداخت پیش از تحویل
Kasse gegen Dokumente U اسناد در مقابل پرداخت
Zahlungsanweisung {f} U دستور پرداخت بانکی
Geldüberweisung {f} U پرداخت بوسیله حواله
Anweisung {f} U دستور پرداخت بانکی
Abführung {f} U پرداخت [امور مالی]
Steuern hinterziehen U فرار از پرداخت مالیات
Steuer umgehen U فرار از پرداخت مالیات
Zahlungsauftrag {m} U دستور پرداخت بانکی
Steuersünderin {f} U فرارکن [ زن ] از پرداخت مالیات
unbezahlbar <adj.> U غیر قابل پرداخت
Teilzahlung bei Geldstrafen U پرداخت قسمتی از جریمه
im Voraus zahlbar U قابل پیش پرداخت
in Vorlage treten U پیش پرداخت کردن
Vorleistungen erbringen U پیش پرداخت کردن
Steuersünder {m} U فرارکن [مرد ] از پرداخت مالیات
Geldautomat {m} U دستگاه پرداخت کننده پول
Zahlbar mit [ Kreditkarte] . U قابل پرداخت با [کارت اعتبار] .
Brauchen Sie eine Anzahlung? U نیاز به پیش پرداخت است؟
fällig <adj.> U قابل پرداخت [ پرداختنی ] [اقتصاد]
Abzahlung {f} U بازپرداخت [پرداخت کامل اقساط]
Vereinbarung von Teilzahlungen U توافق در پرداخت های قسطی
Registrierkasse {f} U صندوق [محل پرداخت پول]
zahlbar <adj.> U قابل پرداخت [ پرداختنی ] [اقتصاد]
Gehaltsabrechnung {f} U صورت پرداخت [اصطلاح رسمی]
die Zahlung anmahnen U یادآوری کردن ارسال پرداخت
Ablösesumme {f} U پیش پرداخت اجاره خانه
Auftrag {m} U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
zahlbar sofort netto Kasse U قابل پرداخت نقدی خالص فوری
Die Dame übernimmt die Rechnung. U این خانم صورتحساب را پرداخت می کند.
alle Steuerabgaben übernehmen U پرداخت همه مالیات را برعهده گرفتن
Der Herr übernimmt die Rechnung. U این آقا صورتحساب را پرداخت می کند.
Vorschuss in Bargeld U پیش پرداخت به نوع پول نقد
Anzahlung {f} U پیش پرداخت [برای مثال در هتل]
Mandat {n} U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
Versicherungsleistungen an Hinterbliebene U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
Bank für Internationalen Zahlungsausgleich [BIZ] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
Draufgabe {f} U پول بیعانه [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
Wir liefern nur gegen Vorauskasse [Vorkasse] . U ما منحصرا پس از پیش پرداخت [کالا را] ارسال میکنیم.
30 Prozent Anzahlung gegen befristete Bankbürgschaft U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
Angeld {n} U پول بیعانه [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
Anzahlung {f} U پول بیعانه [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
Bei den Zahlungsmitteln wird alles beim Alten bleiben. U شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
Kann ich mit einer Kreditkarte reservieren, und mit Bargeld bezahlen? U میتوانم با کارت اعتبار رزرو و با پول نقد پرداخت کنم؟
Ist es günstiger, wenn ich bar bezahle? U ارزانتر است اگر من پول نقد پرداخت کنم؟ [در هتل]
Droussierkrempel {m} U دستگاهی که آشغال بافت را قبل از پرداخت پارچه می گیرد [صنعت نساجی]
Fadenöffner {m} U دستگاهی که آشغال بافت را قبل از پرداخت پارچه می گیرد [صنعت نساجی]
Garnettöffner {m} U دستگاهی که آشغال بافت را قبل از پرداخت پارچه می گیرد [صنعت نساجی]
Garnettmaschine {f} U دستگاهی که آشغال بافت را قبل از پرداخت پارچه می گیرد [صنعت نساجی]
Zahlung erfolgt per Überweisung innerhalb von 14 Tagen nach Wareneingang. U پرداخت بوسیله حواله در خلال چهارده روز پس از دریافت کالا صورت می گیرد.
Ablösesumme {f} U مقدار پولی که با پرداخت آن ورزشکاری از یک تیم به تیم دیگر منتقل می شود
30 Tage netto, bei Zahlung innerhalb 10 Tagen 3 Prozent Skonto U ۳۰ روز خالص و ۳ درصد تخفیف اگردر طی ۱۰ روز پرداخت شود
Akontozahlung {f} U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
Akonto {n} U پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
Recent search history Forum search
1Bitte zahlen!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com